**در بلور خواب ها**

ساخت وبلاگ
د دق ددق د دق د دقد دق د دق د دق د دقصدای پای عمر منمثال برگ مثنویورقورقورقورقبه گوش من همی رسدکه عقربک همی زندمیان ساعتک ترک:شرقشرقشرقشرققطار زندگانی امبه روی ریل روزهابه سوت تلخ و سوزهابه آخرین شتاب هابه جلگه سراب هاترق ترق ترق ترقترق ترق ترقبراده های زندگیبه روزهای عمرسابه سالهای غم فزامقابل نگاه مننگاه پر ز آه منترنم سرشک هابه چکه چکه چکه هابه تیشه های دردهابه ضربه ضربه ضربه هاتباه شدتباه شدطبق طبقطبق طبقطبق طبقطبق طبقفغان و صد فغان که رفتبهار عمر ما چو آبهنوز من هنوز، سخترفیق جنگل سرابکه ناگهان صدای پای درب ِ واپسین، کند:د دق د دق د دق دقد دق د دق د دق ددق **در بلور خواب ها**...
ما را در سایت **در بلور خواب ها** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adabiyyatenovin بازدید : 24 تاريخ : چهارشنبه 22 آذر 1402 ساعت: 14:07

⭕️ همسرنامه **در بلور خواب ها**...
ما را در سایت **در بلور خواب ها** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adabiyyatenovin بازدید : 35 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1402 ساعت: 8:47

⭕️ ساختارشناسی ادبیاتیک بررسی ساختاری در دانش ادبیات، ما را ناگزیر می کند تا ساختمان ادبیات را به کوچک و کوچک ترین اجزایش بخش بندی کنیم. این یادداشت، کوششی است برای شناخت این بخش از ادبیات.در حقیقت تلاش بر این است نشان دهد ساختمان ادبیات دقیقا از چه اجزایی ساخته شده و آن واحدهایی که سازه ای به نام ادبیات تشکیل داده اند، از کوچک به بزرگش چه نام دارند.مشابه همان کاری که زبانشناسان درباره واج انجام داده و آن را کوچک ترین واحد زبان دانسته اند. از آنجایی که جنس و ماده اصلی ادبیات زبان است، به ناچار کوچک ترین بخش ادببات در متن زبان خواهد بود. لکن به دلیل تفاوت ظریفی که میان زبان و ادبیات هست، بخش بندی واحدهای ادب و زبان نیز متفاوت خواهد بود.معیار کلی که در واحدهای زبان حاکم است، وجود معنا و کاربرد آن است:واج کوچک ترین واحد زبان که معنا ندارد، اما تفاوت معنایی ایجاد می کند.تکواژ کوچک ترین واحد معنادار زبان است.واژه سومین واحد معنا دار زبان است که یا به صورت مستقل و با در ترکیب با یک تکواژ و واژه ها ساخته می شود و الی آخر.اما چیزی که در مورد ادبیات هست بیشتر از معنا است‌؛ آنچنان که در تعریف ادبیات گفته اند:زبان+ چیز دیگر( لنگوویج پلاس)آن چیز دیگر را می توان حس و عاطفه دانست.البته باید دانست که این برای ادبیات کافی نیست؛ یعنی اکتفا نمی کند که ادبیات را زبان حسی و عاطفی بدانیم. چون بخش بزرگی از زبان هم خالی از حس و عاطفه نیست و ما الزاماً آنها را ادببات نمی نامیم. بنابراین باید گفت آن چیز دیگر همانا «حس و عاطفه ی گیراست.» ادبیات زبانی است با حس و عاطفه ای که مخاطب را به خود بکشد، گاه در جا میخکوب کند، اعجاب و شگفتی او را بربینگیزد.اصوات در زبان کوچک ترین ساخت هایی هستند که گذشته از م **در بلور خواب ها**...
ما را در سایت **در بلور خواب ها** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adabiyyatenovin بازدید : 31 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1402 ساعت: 8:47

⭕️ ساختارشناسی ادبیاتیک بررسی ساختاری در دانش ادبیات، ما را ناگزیر می کند تا ساختمان ادبیات را به کوچک و کوچک ترین اجزایش بخش بندی کنیم. این یادداشت، کوششی است برای شناخت این بخش از ادبیات.در حقیقت تلاش بر این است نشان دهد ساختمان ادبیات دقیقا از چه اجزایی ساخته شده و آن واحدهایی که سازه ای به نام ادبیات تشکیل داده اند، از کوچک به بزرگش چه نام دارند.مشابه همان کاری که زبانشناسان درباره واج انجام داده و آن را کوچک ترین واحد زبان دانسته اند. از آنجایی که جنس و ماده اصلی ادبیات زبان است، به ناچار کوچک ترین بخش ادببات در متن زبان خواهد بود. لکن به دلیل تفاوت ظریفی که میان زبان و ادبیات هست، بخش بندی واحدهای ادب و زبان نیز متفاوت خواهد بود.معیار کلی که در واحدهای زبان حاکم است، وجود معنا و کاربرد آن است:واج کوچک ترین واحد زبان که معنا ندارد، اما تفاوت معنایی ایجاد می کند.تکواژ کوچک ترین واحد معنادار زبان است.واژه سومین واحد معنا دار زبان است که یا به صورت مستقل و با در ترکیب با یک تکواژ و واژه ها ساخته می شود و الی آخر.اما چیزی که در مورد ادبیات هست بیشتر از معنا است‌؛ آنچنان که در تعریف ادبیات گفته اند:زبان+ چیز دیگر( لنگوویج پلاس)آن چیز دیگر را می توان حس و عاطفه دانست.البته باید دانست که این برای ادبیات کافی نیست؛ یعنی اکتفا نمی کند که ادبیات را زبان حسی و عاطفی بدانیم. چون بخش بزرگی از زبان هم خالی از حس و عاطفه نیست و ما الزاماً آنها را ادبیات نمی نامیم. بنابراین باید گفت آن چیز دیگر همانا «حس و عاطفه ی گیراست.» ادبیات زبانی است با حس و عاطفه ای که مخاطب را به خود بکشد، گاه در جا میخکوب کند، اعجاب و شگفتی او را بربینگیزد.اصوات در زبان کوچک ترین ساخت هایی هستند که گذشته از معن **در بلور خواب ها**...
ما را در سایت **در بلور خواب ها** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adabiyyatenovin بازدید : 31 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1402 ساعت: 8:47

⭕️ چگونه از گوش هایمان سخن می گوییم؟سخن گفتن توانش آوایی زبان است که تصور می کنیم صرفا از دهان به فعل آورده می شود.جالب است بدانیم کاربران زبان حتی با گوش هاشان هم سخن می گویند.در این یادداشت برآنیم فرایند این تکلم را بازگو کنیم؟براستی صدای جانواران و سایر نام آواهای طبیعی در زبان های گوناگون چگونه است؟یعنی خروس در همه زبانها قوقولی قوقو می خواند و قورباغه قور قور؛ گنجشک ِ همه جیک جیک می کند و خوک خرخر؛ یا متفاوت است؟صدای جانوران و دیگر نام آواها همه جا یکسان است،( هرچند برخی زبانشناسان به تازگی وجود لهجات در آواهای جانوری را یاد کرده اند.). همه جا جانوران و ارکان طبیعت صدای واحدی دارند و باد هوهو می کند و آب شرشر می ریزد.پس تفاوت این که ما ایرانی ها صدای اردک را " کواک" " کواک" می شنویم و روس ها " کیرا" " کیرا" و ژاپنی ها "قا" " قا، و نیز فرانسویان "کویین کویین"، می شنوند از کجا ناشی می شود؟یا اینکه چرا ما صدای جوجه گنجشک را " جیک جیک" می دانیم و انگلیسی ها چیزی مانند "توئیت" "توئیت"؟زبان شناسان گفته اند تفاوت در توانش واژه سازی کاربران هر زبان است با توجه به امکانات و میزان انعطاف آن.به عبارتی اهل هر زبان، صدای حیوانات را آن گونه به واژه تبدیل می کنند که گوش زبانی شان دریافت کرده و مغزشان واژه پردازی می کند.در ادامه صدای برخی جانواران و نام آواهای طبیعی در زبان فارسی و انگلیسی آورده می شود.زنبور : گوش فارسی( ویز ویز)انگلیسی: (buzz buzz))اردک : فارسی (کواک - کواک)انگلیسی: (quack - quack)الاغ : گوش فارسی (عر عر)گوش انگلیسی: (hee - haw)خوک : فارسی(خرخر)انگلیسی( oink oink)سگ: فارسی (واق واق یا عو عو یا هاپ هاپ )(bow wow )انگلیسیمرغ : فارسی (قدقد)انگلیسی ( cluck - cluck)خروس : ف **در بلور خواب ها**...
ما را در سایت **در بلور خواب ها** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adabiyyatenovin بازدید : 70 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 1:10

⭕️ یک کلمه با دو نقشدستوریان بسیار تلاش کرده اند تا با پس راندن «تنازع» نحوی واژه، اصل دو نقش بر یک کلمه را منکر شوند و با انواع حذف نهاد و مفعول و...حکماً نقشی واحد را بر کلمه در جمله قالب کنند. لکن گویی چندان هم توفیق نیافته اند و گاه در عمل اندکی عقب نشینی داشته اند هرچند در تئوری همچنان بر طبل انکار می کوبند.اما به راستی مقوله ای چون متمم اسنادی یا متمم مسندی چیست پس؟!مگر نگفتند یک واژه دو نقش نمی پذیرد؟ چطور کلمه ای همزمان که مسند است، متمم هم می شود؟می گوییم دستوریان یا کلمه و جمله را نمی شناسند یا نمی دانند متمم و مسند هم جزو نقش های اصلی است!نظر ما این است که نظریه عدم پذیرش و تعلق دو نقش بر یک کلمه در جمله توهمی بیش نیست.کلمه پیش از آن که در واحد جمله قرار گیرد، خود در واحد دستوری کوچک تری به نام «گروه اسمی» واقع است و ناگزیر نقشی در همان واحد دارد. در نمونه زیر همه کلمات نقشهایی چون وابسته پیشین، هسته و وابسته پسین دارند بی آنکه وارد جمله شوند:همین دو تن دانشجوی درس خوان آن دانشگاهحال، زمانی که همین گروه اسمی وارد جمله شد، کلمات گذشته از جایگاه نحوی خودشان در گروه، نقش دومی را در واحد جمله هم می پذیرند.هسته بودن، نقش واژه در گروه است و نهاد، مسند، متمم، منادا و مفعول بودن، نقش پذیری مجدد واژه در داخل جمله است.حال دلیل این انکار چیست؟دستوریان نقش واژه در گروه را نادیده می گیرند در حالیکه با این کار مقوله ای دستوری پا درهوا می ماند!هسته اگر نقش نحوی نیست، پس چیست؟ نوع صرفی واژه هم نیست!این جماعت در عمل نام ها را به کار می برند اما از پذیرش دستورمند آن گریزانند.نقش کلمه در گروه اسمی+ نقش همان کلمه در جمله، پذیرش دو نقش بر یک واژه است و لاغیر. **در بلور خواب ها**...
ما را در سایت **در بلور خواب ها** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adabiyyatenovin بازدید : 93 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 1:10

⭕️ تولد واژهواژه ها مانند دیگر موجودات پروسه زایش، رشد، مرگ و تجزیه دارند.بیایید هم اکنون تولد یک واژه را در زبان فارسی ببینیم. واژه ای که هیچ وقت و هیچ جا نبوده اما کارایی اش مدتهاست در زبان ایجاد شده.می دانید در زبان فارسی به بادکنک هایی که موقع آب بازی، آب در آن پر می کنند چه واژه ای داریم؟ تقریبا هیچ واژه ای.برای این کاربرد از ترکیب استفاده می کنیم: بادکنک آبی!پیشنهاد شما چیه؟پیشنهاد من «آب کنک» است. آب کنک واژه بهتری است به جای بادکنک آبی یا هرچیز دیگر.از کجا معلوم، شاید همین واژه جای پای خود را میان کاربران باز کرد! **در بلور خواب ها**...
ما را در سایت **در بلور خواب ها** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adabiyyatenovin بازدید : 93 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 1:10